گسترش چشم اندازهاي نوين روانپزشکي
بنفشه پورناجي
25 درصد جمعيت هر کشور به نوعي با اختلالات رواني درگيرند و حدود نيمي از اين افراد دچار اختلال شخصيت هستند. برخلاف باور قديم، امروزه محققان رشته روانپزشکي بر اين باورند که اختلالات شخصيت درمان پذير است و مي تواند سبب کاهش هزينه در جامعه شود. از ديگر سو با گسترش علم روانپزشکي، حوزه هاي بررسي اين علم نيز گسترده تر شده است. اين درحالي است که تنوع گروه هاي مورد بررسي اين رشته شامل کودکان، زنان، سالمندان، بيماران، معتادان و... همگي چشم انداز نويني را در برابر پژوهشگران و علاقه مندان اين رشته گشوده است. انجمن روانپزشکان ايران که امسال هشتمين همايش پياپي سالانه خود را برگزار کرد، فرصتي مناسب را براي ارائه اين پژوهش ها فراهم آورد که به برخي از مقالات آن نگاهي داريم.
اختلالات شخصيت، الگوهاي پايدار رفتار و تجربيات دروني هستند که به ميزان چشمگيري با مقتضيات فرهنگي فرد فاصله دارند. اين الگوها غيرقابل انعطاف و نافذ هستند و در دو يا چند مورد از موارد زير تظاهر مي کند؛ شناخت و تفکرات، عاطفه مندي (خلقيات)، کارکرد بين فردي و کنترل تکانه. حدود نيمي از تمامي بيماران روانپزشکي هم دچار اختلال شخصيت هستند و هم مبتلا به اختلالات شخصيت با اختلالات محوريک از قبيل افسردگي، اختلالات اضطرابي و سوءمصرف مواد.
در مقاله دکتر «فرزين رضاعي» که به جايگاه روان درماني در اختلالات شخصيت مي پردازد، آمده است؛ «به طور سنتي درمان اختلالات شخصيت به دليل ماهيت نافذ و پيچيده آنها دشوار تلقي مي شده است. اما در سال هاي اخير درمان هاي روان پويشي، شناختي- رفتاري و اشکال مختلف اين رويکردها مورد ارزيابي قرار گرفته و بررسي هاي انجام شده نتايج مثبتي دربرداشته اند. شواهد موجود حاکي است که درمان روان پويشي و شناختي- رفتاري در درمان اختلالات شخصيت موثرند. اثربخشي روان درماني در اختلالات شخصيت در نتايج کارآزمايي هاي تصادفي نشان داده شده اند.
از سوي ديگر روان درماني اختلالات شخصيت مي تواند سبب کاهش هزينه ها شود. بررسي هاي موجود نشان مي دهد بار بيماري در اختلالات شخصيت بالاست و اين مطالعات لزوم درمان را مورد تاکيد قرار داده است. اگر با ديد جامعي نتيجه درمان را بنگريم، در آن صورت روان درماني براي بيماران مبتلا به اختلالات شخصيت مداخله يي ضروري و مقرون به صرفه محسوب خواهد شد.
شواهد حاکي است که هيچ يک از شيوه هاي درماني از نظر اثربخشي بر شيوه هاي ديگر برتري ندارد. از سوي ديگر فرضيه هاي سنتي که مبناي اکثر رويکردهاي درماني بودند و براساس آنها اختلال شخصيت ناشي از ناملايمات رواني - اجتماعي به شمار مي رود، تغيير کرده است. ديدگاه هاي جديدتر اختلال شخصيت را حاصل تعامل پيچيده يي بين عوامل ژنتيکي و عوامل محيطي مي داند. اين پيشرفت هاي جديد تکيه صرف بر يک مکتب درماني را در درمان اختلالات شخصيت زير سوال برده و لزوم اتخاذ رويکردي التقاطي تر را در درمان اين اختلالات نشان داده است؛ رويکردي که تلفيق يکپارچه يي از مداخلات دارويي و روان درماني هاي مکاتب مختلف باشد. بررسي هاي انجام شده نشان داده است اثربخشي درمان هاي شناختي و روان پوشي مشابه است. به عبارت ديگر به جاي اينکه اين دو رويکرد را رقيب هم بدانيم، بهتر است رويکردي التقاطي اتخاذ کنيم که حاوي موثرترين مولفه هاي هريک از آنها باشد زيرا اين شيوه با ماهيت چندبعدي اختلال شخصيت سازگارتر است. افراد مبتلا به اختلال شخصيت معمولاً مشکلات متعددي از جمله علائم روانپزشکي، مشکلات موقعيتي، کژتنظيمي هيجان و تکانه، صفات و الگوهاي بين فردي غيرانطباقي و مشکلات هويت دارند و هيچ رويکرد واحدي نمي تواند مشکلات وسيع و متنوعي در اين حد را حل و فصل کند. از سوي ديگر مشابه بودن نتايج رويکردهاي مختلف نشان مي دهد که بايد در درمان اختلال شخصيت، آثار عوامل مشترک را به حداکثر برسانيم. اين عوامل يک جنبه حمايتي (مبتني بر رابطه درماني) و يک جنبه فني شامل يادگيري تجربيات جديد دارند.
هوش هيجاني در مبتلايان به اختلال شخصيت مرزي
مقايسه راهبردهاي کنار آمدن و هوش هيجاني در مبتلايان به اختلال شخصيت مرزي با افراد غيرمبتلا در يک تحقيق انجام شده از سوي سه تن از محققان کشورمان روي 40 نفر مبتلا به اختلال شخصيت مرزي (شامل 20 زن و 20 مرد) و 40 فرد غيرمبتلا (20 زن و 20 مرد) نشان داد افراد مبتلا به اختلال شخصيت مرزي از راهبردهاي کنار آمدن ناکارآمد، همچون راهبرد گريز-اجتناب بيشتر از افراد غيرمبتلا استفاده مي کنند.
يافته هاي اين پژوهش که دو گروه را از نظر سن، جنس، ميزان تحصيلات، فرهنگ و وضعيت اقتصادي مقايسه کرد، بيانگر اين امر است که مبتلايان به اختلال شخصيت مرزي از راهبردهاي موثر کنار آمدن منجمله ارزيابي مجدد، حل مدبرانه مساله و جست وجوي حمايت اجتماعي کمتر استفاده مي کنند و از ميزان هوش هيجاني کمتري نيز برخوردارند. مقايسه مردان مبتلا و غيرمبتلا نشان داد مردان مبتلا از راهبرد ناکارآمد
گريز-اجتناب و دوري جويي بيشتر و از راهبردهاي کنار آمدن موثر همچون حل مدبرانه مساله و ارزيابي مجدد کمتر استفاده مي کنند. اين عده همچنين از هوش هيجاني کمتري نسبت به مردان غيرمبتلا برخوردارند. زنان مبتلا به اختلال شخصيت مرزي که از هوش هيجاني کمتري نيز برخوردارند، در مقايسه با همتايان غيرمبتلا از راهبرد کنار آمدن ناکارآمد گريز- اجتناب بيشتر و از راهبردهاي موثر کنار آمدن همچون حل مدبرانه و ارزيابي مجدد کمتر استفاده مي کنند.
بررسي ميزان عود وابستگي به مواد مخدر
نگرش عمومي به اعتياد در سال هاي اخير تغيير زيادي کرده و هدايت معتادان به سوي درمان و استفاده از مواد و روش هاي کم خطر در حال عموميت يافتن است. در افرادي که روش نخست را استفاده مي کنند، پس از سم زدايي، درمان نگهدارنده با آنتاگونيست اپيوييدي فرد را در مقابل خطر سوءمصرف مجدد حفظ مي کند. «نالتروکسان» هم اکنون به عنوان درمان خوراکي در افرادي که سم زدايي شده اند، کاربرد وسيعي دارد. مساله مهم زمان قطع مصرف «نالتروکسان» است که با کمترين ميزان احتمال عود همراه باشد. در اين خصوص آمارهاي مختلفي ارائه شده است. در يک بررسي با عنوان «بررسي ميزان عود وابستگي به مواد مخدر پس از قطع نالتروکسان» که در کنگره سالانه انجمن روانپزشکان ايران ارائه شد، خطر عود نسبت به طول مدت مصرف «نالتروکسان» و عواملي که در آسيب پذيري يا محافظت بيمار احتمال بيشتري دارند، ارزيابي شده است. در اين بررسي که مقطعي و
توصيفي- تحليلي بود، 150 بيمار دچار سوءمصرف مواد که داوطلبانه سم زدايي و سپس «نالتروکسان» مصرف کرده بودند، بررسي شدند. يافته ها بيانگر آن بود که پايين ترين ميزان موفقيت در گروه سني 18 تا 25 سال و بالاترين ميزان موفقيت در گروه سني 35 تا 40 سال مشاهده شده است. همچنين ميزان موفقيت اين روش در افراد داراي تحصيلات ديپلم و بالاتر بيش از افراد بي سواد و کم سواد برآورد شده است.