اين كلهپوكهاي دوست داشتني
دهه فجر براي ما بچهها حال و هواي خاصي داشت. ده روز جشن و شادي، 10 روز برنامه و مراسم و مسابقه و به اين در و آن در زدن براي تزيين سالن و بستن كاغذكشي و لوسترهاي كاغذي و از اين جور چيزها جوري ذوقزدهمان ميكرد كه انگار خودمان هم در به وجود آمدن اين اتفاق يعني انقلاب سهيم بودهايم
دهه فجر براي ما بچهها حال و هواي خاصي داشت. ده روز جشن و شادي، 10 روز برنامه و مراسم و مسابقه و به اين در و آن در زدن براي تزيين سالن و بستن كاغذكشي و لوسترهاي كاغذي و از اين جور چيزها جوري ذوقزدهمان ميكرد كه انگار خودمان هم در به وجود آمدن اين اتفاق يعني انقلاب سهيم بودهايم.
در كنار همه اينها برنامههاي ويژه تلويزيون، براي پر شدن تمام كودكيمان كافي بود. به خانه رسيده و نرسيده مينشستيم پاي تلويزيون و از برنامههاي مخصوص آن روزها لذت ميبرديم.
يكي از اين برنامهها مجموعه «چاق و لاغر» بود. داستان دو كارآگاه عروسكي كه به خيال خودشان مدام دنبال خراب كردن حال و هواي انقلاب بودند ولي هميشه خودشان ضايع ميشدند و هيچ كاري نميتوانستند از پيش ببرند.
وقتي داشتيم سوژههاي اين ويژه نامهها را بالا و پايين ميكرديم، اين سوژه كه بعد از اين همه سال به اين دو تا كارآگاه احمق و به قول خودشان «كله پوك» بپردازيم، راحت تر از همه سوژهها تاييد شد. آن موقع بود كه فهميدم پيشنهاد پرت و پلايي ندادهام و اين دو نفر فقط براي من خاطره انگيز و به يادماندني نيستند.
از برنامه كودكهاي دهه 60 و 70 تقريبا محال است برويد سراغ برنامه موفقي و ردي و نشاني از زوج بيرنگ و رسام تويش پيدا نكنيد. «چاق و لاغر» هم يكي از همانهاست ديگر.
براي خود بيرنگ هم خيلي جالب است كه بعد از اين همه سال ميخواهم راجع به اين دو تا موجود حرف بزنم. اول خنده اش ميگيرد و بعد سعي ميكند با كنار زدن لايههاي غبار از ذهنش با هم برويم به سراغ آن روزها: «اينها تجربههاي گران قيمتي بود كه ادامه پيدا نكرد.»
موقع پخش چاق و لاغر، ما بچه بوديم و براي همين از بيرنگ به عنوان يكي از سازندگان كار ميخواهم تاريخچه مختصر و مفيدي از شكل گرفتن كار را برايم بگويد. از آن روزها تقريبا خيلي گذشته و طبيعتا بيرنگ خيلي يادش نميآيد كه سال تولد چاق و لاغر چه سالي بوده. ولي خوب يادش هست كه چاق و لاغر اوليه دو تا عروسك باتو ميبودند كه چشم ديدن بچهها را نداشتند. عروسك باتومي يعني عروسكي كه يك دست ميرود تويش و دست ديگرش هم با سيم تكان ميخورد.