● نويسنده: سيد محمد كاظم - سجادپور
● منبع: روزنامه - اطلاعات
<يك راديكال در كاخ سفيد> عنوان مقاله ستون نويس ليبرال نيويورك تايمز، <توماس فريدمن Thomas Freedman در روز بعد از مراسم تحليف رياست جمهوري باراك اوباما، هر چند كه عنوان راديكالي بنظر ميرسد، ولي از نظر محتوايي حاوي نكتهاي قابل توجه است. او ذيل عنوان فوق در حقيقت ميگويد كه <لحظه راديكالي> در تاريخ آمريكا را در مراسم مزبور در 20 ژانويه 2009 (2 بهمن 1387) ميتوان ديد. او ميگويد: <لحظه، راديكال است و نه اوباما. اين لحظه در تاريخ آمريكا، لحظهاي حساس و از نظر نمادين بهيادماندني است. اوباما به هيچ رو فرد راديكالي نيست، ولي دستيابي او به كاخ سفيد و اجتماع حدود 2 ميليون نفر بيترديد لحظهاي بيانگر تغيير از دوران حاكميت بوش به مرحله جديدي از تاريخ آمريكاست كه يك سياهپوست مهاجرزاده با سوابق نه چندان عمده اجرايي، اداره آمريكايي را در دست ميگيرد كه با انبوهي از چالشها روبروست. > اوباما بعد از اين لحظه و نقطه عطف چگونه با چالشها روبرو خواهد شد؟ حداقل سه چهره از وي را ميتوان در نظر داشت: <نفي كنندگي>، <روزمرگي> و <بحران زدگي. >
چهره اول، چهره نفيكنندگي اوباماست. او در نطق مراسم سوگند خود كه از بليغترين نطقهاي سياسي تاريخي آمريكا بود، حاكميت نئومحافظهكاران را در حضور جرج بوش كه در رديف اول شركتكنندگان قرار داشت، نفي كرد. نفي او بسيار محكم بود. اوباما بلافاصله در روزهاي آغازين كار در كاخ سفيد با صدور سه دستورالعمل اجرايي، در زمينه نفي اقدامات بوش در زندان گوانتانامو، شكنجه زندانيان و بازداشتگاههاي مخفي سازمان اطلاعات مركزي آمريكا اقدام كرد. اوباما دوران بوش را در لفظ و عمل نفي خواهد كرد، اما اين چهره نفي كنندگي، ذاتا نميتواند پايدار باشد. نفي دوران بوش در ايجاد اتحاد عاطفي، وحدت احساسي و دادن حس تغيير، براي مدتي ميتواند كارآ باشد، اما اوباما ميداند كه مهلت استفاده از اين چهره، محدود خواهد بود.
چهره دوم، چهره روزمرگي است. رياست جمهوري در آمريكا جنبههاي نمادين قابل ملاحظهاي دارد. نظام سياسي آمريكا، رئيسجمهور محور است. ماهيت فدرالي ساختار حكومتي آمريكا، وظايف روزمره، ولي عمدهاي را به دوش رياست جمهوري ميگذارد: رئيس جمهوري در كنار پرچم كه نماد صامت و ساكت وحدت ملي است، مظهر زنده بودن سيستم سياسي و انجام امور روزمره سياسي و اداري است. در اين چهره، اوباما با ديگران تفاوتي نخواهد داشت. نظام اداري و حكومتي، اقدامات روزمره را انجام خواهد داد و اوباما در راس هرم قدرت، چهره نگهبان را با چالش كمتري ايفا خواهد كرد. اما چهره سوم، چهره بحرانزدگي است كه اصليترين چالش اوباما خواهد بود. همانگونه كه او در نطق خود به صراحت و كنايه يادآور شد، آمريكا در بحران داخلي و خارجي بسر ميبرد. هرچند كه او واژه بحران را بكار نبرد، اما تصويري كه از اقتصاد و اجتماع و جايگاه آمريكا داد، پذيرش بحرانزدگي آمريكا بود. در اين زمينه است كه او بايد خميرمايه رهبري خود را به آزمون گذارد و نقش ويژه رياست جمهوري در جامعه آمريكا در دوران بحران را ايفاء كند. <مايكل ساندل<>Michael Sandel استاد علوم سياسي دانشگاه هاروارد، به درستي ميگويد كه آمريكاييها در وضعيت عادي، نسبت به حكومت و دولت بدبين و حداقل بيتفاوت هستند، ولي در بحرانها، به سمت دولت رو ميآورند و ميخواهند كه رئيس جمهوري، رهبري خروج از بحران را بعهده داشته باشد. آيا اوباما مرد اين ميدان است؟
اوباما در نطق خود، با در كنار هم قراردادن عناصري از نطقهاي رياست جمهوري دور دوم لينكلن در سال 1865 با تاكيد بر <وحدت ملي>، عناصري از نطق فرانكلين روزولت در سال 1933 با برجسته كردن <اميد به آينده> و عناصري از نطق كندي در 1963 با پررنگ كردن <قدرت اراده و عزم>، سعي در پردازش چهرهاي داشت كه هم از بحران آگاه است؛ هم غير ايدئولوژيك و راهحلگراست و هم اميدوار و مصمم بوده و به ظرفيتهاي بازتوليد جامعه آمريكا، معتقد است. اين چهره در بستر واقعيتها، رنگ اصلي خود را روشن خواهد كرد.
واقعيتهاي سنگين و تلخي در صحنه عمل داخلي و خارجي آمريكا، اين چهره اوباما را از ابهام بهدرخواهد آورد. به نظر ميرسد كه هرچند او از ماهرترين سخنرانهاي تاريخ آمريكاست و در تداوم اين سنت، سياهپوستان برجسته آمريكا، در بلاغت كلام از ديگر آمريكاييان پيشي گرفتهاند، اما حل چالشهاي عملي اقتصاد و سياست آمريكا، فراتر از ظرفيتهاي سخنپردازي است. <پال كيگن > Paul Kaganتحليلگر اقتصادي آمريكا در مورد نطق اوباما ميگويد: هرچند كه او زيبا حرف زد، ولي روشن نكرد كه با اين اقتصاد بحرانزده چه خواهد كرد. <ژوزف ناي> Joseph Nye، استاد آمريكايي روابط بينالملل، بعد از نطق اوباما گفت كه او بايد آمريكا را تبديل به قدرتي هوشمند (Smart Power) كند. اما آيا اوباما ميتواند كشتي توفانزده قدرت آمريكا را در دنياي پرتلاطم روابط داخلي و بينالمللي، به ساحل آرامبخشي برساند؟